امروزه تحلیل­ اطلاعات زیادی را در قالب گزارشات ارائه میدهند. بسیاری از آنها فوق­‌العاده به نظر می­رسند اما جذابیت آنها در طول زمان کاهش پیدا میکند چرا که این اطلاعات عملکرد روزانه کسب و کار را تحت تاثیر قرار نمیدهد. دلیل آن هم این است که معمولا این اطلاعات متناسب با کسب و کار نیستند. برای بدست آوردن چشم انداز مناسب، نیاز است KPIهای متناسب با کسب و کار توسعه پیدا کند.

در این مقاله، یک متدولوژی اثبات شده برای رسیدن به KPIهای قابل اجرا ارائه می‌دهیم.

این متدولوژی به شما پیشنهاد میدهد، افراد، دپارتمانها و منابع اطلاعاتی که به ایجاد KPI کمک میکنند، شناسایی شوند.

قدم اول: تعیین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت

برای مثال، قبل از شروع اندازه گیری و تحلیل ترافیک سایت، ما باید هدف وبسایت را مشخص کنیم. ممکن است کلیشه­ای به نظر برسد، ولی وبسایت­ها معمولا به یکی از این ۲ دلیل ایجاد میشوند: ۱- افزایش فروش ۲- کاهش هزینه­ ها. مثال­ هایی از این موارد:

رشد فروش

  • Lead Generation
  • Brand Awareness
  • کسب و کار الکترونیک
  • شبکه­ های اجتماعی
  • سرگرمی

این سایت­ ها بیشتر با هدف رشد فروش ایجاد میشوند. ممکن است به صورت آنلاین محصول نفروشند اما سعی در افزایش اعتبار برند و جذب بازدید کننده برای خرید محصول و خدمات دارند.

کاهش هزینه

  • آموزش مشتری
  • Self-Service
  • خدمات مشتری
  • اطلاعاتی
  • Intranet

این سایت ها بازدید کنندگان را تشویق میکنند تا اطلاعات را ثبت کنند و به صورت آنلاین پاسخگوی آنها هستند تا هزینه­ های پشتیبانی را کاهش دهند. ارائه اطلاعات به صورت آنلاین خیلی کم هزینه تر از ایجاد یک تیم از کارمندان برای انجام این کار است.

درک هدف سایت به شما کمک میکند فعالیت آن را اندازه­گیری کنید و عملکرد آن را افزایش دهید. اندازه­گیری رویدادهای کلیدی در طول زمان بسیار حیاتی است چرا که به وسیله آن میتوان تاثیر تغییرات بر وبسایت رصد کرد. از آنجاییکه هیچ گزارش تحلیلی از سایت به صورت مستقیم شما را از دستیابی به اهدافتان آگاه نمیکند، شما نیاز به مژرهایی دارید که میزان موفقیت شما را اندازه بگیرد.

قدم دوم: تعیین عوامل حیاتی موفقیت (CSF) از اهداف

CSFها تعداد محدودی از فعالیت­ها هستند که افراد، دپارتمان ها و سازمان ها باید برای دستیابی به موفقیت روی آنها تمرکز کنند. CSFها شرایط خاصی هستند که با تنظیم چارچوب زمانی میزان دستیابی به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت را اندازه می­گیرند.

یک CSF خوب با فعل انجام دادن شروع میشود و به صورت دقیق مشخص میکند که چه چیزی مهم است و باید به سمت ان حرکت کرد. فعل­های انجام دادن شامل: جذب کردن، اجرا کردن، توسعه دادن، رصد کردن، مدیریت کردن، استقرار دادن و غیره میشود.

CSFها همیشه ترکیبی از ۲ المان هستند: فعالیت قابل اندازه­گیری و چارچوب زمانی مشخص

مثال ۱: افزایش سرنخ ها به میزان ۲۵% در طول ۱۲ ماه

مثال ۲: کاهش تماس های مرکز تماس به میزان ۲۰% در طول ۱۲ ماه

قدم سوم: تعیین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) از CSF

عامل حیاتی موفقیت KPI نیست. CSFها المان­ هایی هستند که برای موفقیت استراتژی حیاتی­ اند. KPIها مژرهای اندازه­گیری شده ­ای هستند که CSFها را میشمارند و اندازه­گیری عملکرد استراتژیک را ممکن میکنند. KPIها همواره مژرهایی که در مرحله بعد تعیین میشوند را محاسبه میکنند.

شناسایی KPIها در مرحله ۳ و اندازه­گیری آنها در مرحله ۵ انجام میشود. در ۲ مرحله دیگر مشاهده خواهیم کرد که تعداد بیشماری از مژرها و متریک­ ها وجود دارد. همه متریک­ها ما از عملکرد کسب و کارمان آگاه نمیکند، اما آنهایی که اینکار را میکنند، KPIها هستند.

مثال۱: درصد بازدیدکنندگانی که به سرنخ تبدیل میشوند در مقایسه با ماه گذشته

مثال ۲: نسبت تماس های مرکز تماس به پشتیبانی آنلاین در مقایسه با ماه گذشته

وقتی KPIها مشخص شدند میتوانیم مژرهایی که آنها را تشکیل میدهند انتخاب کنیم.

قدم چهارم: جمع آوری مژرها

مژرها اعداد خامی هستند که در ارتباط با هم معنا پیدا میکنند. مژرها جزئی­ترین سطح در این متدولوژی هستند که در گزارشات تحلیلی، دیتابیس ­ها، گزارشات مرکز تماس و منابع مختلف داده پیدا می­شوند. مژرهای باید جمع آوری شوند تا در مرحله ۵ متریک ­ها تعیین شوند.

این مژرها برای هر دو مثال گفته شده در بالا معتبر هستند:

  • بازدید صفحه
  • بازدیدکنندگان
  • کلید اصلی
  • دانلودهای PDF
  • تماس­های پشتیبانی روزانه به مرکز تماس
  • PPC –Price Per Click

قدم پنجم: محاسبه متریک ها از مژرها

متریک­ها، مژرها را محاسبه میکنند و همیشه تحت عنوان نسبت، میانگین، نرخ یا درصد مطرح می­شوند. ما میتوانیم تعداد نامحدودی متریک داشته باشیم ولی بسیار مهم است که بتوانیم متریک­ها را در چارچوب زمان تعریف کنیم.

همانطور که در مرحله ۳ اشاره کردیم، همه KPIها متریک هستند اما همه متریک­ها KPI نیستند. موارد زیر نمونه­ای از متریک ها برای مثال­های ذکر شده هستند:

  • درصد بازدیدکنندگانی که تبدیل به سرنخ شده­اند در مقایسه با ماه قبل (مثال ۱ )
  • نسبت تماس­های مرکز تماس به پشتیبانی آنلاین در مقایسه با ماه قبل (مثال ۲)
  • متوسط صفحات بازدید شده در مقایسه با دوره قبلی
  • سرنخ بر اساس معرف نسبت به دوره قبلی
  • نرخ تبدیل بازدیدکننده به سرنخ
  • نسبت بازدیدکنندگان جدید نسبت به دوره قبل

در نتیجه، گزارشات تحلیلی وبسایت یا هر گزارش کسب و کار دیگری برای تعیین موفقیت کاربرد ندارند. با این حال، فهمیدن اهداف بلد مدت و کوتاه مدت سازمان و تعیین KPIها برای اندازه­گیری آنها یک منبع قابل لمس و موثق از این حقیقت است که  ما در مسیر درست قرار گرفته­ایم یا نیاز به تغییر در جهت بهبود نتایج داریم.