مقدمه : ارائه ی راهکارهای موفق تحلیل داده که تاثیر به سزایی بر کسب و کار داشته باشند به فاکتورهای بسیاری مانند فرهنگ ، سواد ، حاکمیت ، کیفیت داده ها ، تکنولوژی ، رهبری و مواردی از این دست وابسته است. با این وجود ، یکی از عناصر کلیدی که به عنوان مهره حیاتی در تحلیل داده ها نقش اساسی دارد شاخص کلیدی عملکرد یا KPI می باشد. KPI چیست ؟ چرا چنین جایگاه مهمی در تجزیه و تحلیل داده ها دارد؟ و در نهایت سازمان ها چگونه می توانند چارچوبی محکم برای طراحی و ایجاد شاخص های ارزیابی عملکرد جهت بهبود عملکرد سازمان داشته باشند؟

در ابتدا لازم است بدانیم که شاخص کلیدی عملکرد چیست ؟  KPI یک معیار قابل اندازه گیری برای ارزیابی میزان موفقیت یک موجودیت در دستیابی به اهداف خود می باشد. این موجودیت می تواند کل سازمان ، واحد مالی ، بخشی از کسب و کار ، یک گروه محصول ، یک تیم و … باشد.

به عبارت دیگر ، شاخص کلیدی عملکرد بازتابی از اهداف استراتژیک سازمان در دستیابی به نتایج مطلوب کسب و کار میباشد. در صورتی که یک کسب و کار از شاخص های پایش عملکرد برای ارزیابی عملکرد خود بهره ببرد ، این شاخص ها در واقع فرهنگ سازمان و نتایج آن را تحت تاثیر قرار می دهند.

اما تاثیر KPI (Key Performance Indicator) بر کسب و کارها چیست؟ به عبارتی مدیریت عملکرد قوی بر این اصل اساسی استوار است که ” آنچه اندازه گیری شود ، انجام می شود” . ارزش تجزیه و تحلیل داده ها در این است که قابلیت رصد عملکردها و مدیریت آن ها را از طریق شاخص های ارزیابی عملکرد فراهم می آورد.

با در نظر گرفتن اهداف سازمان و شاخص های کلیدی عملکرد ، سازمان ها می توانند تصویری جامع و کامل از عملکرد کسب و کار خود داشته باشند. به طور کلی ، یک چارچوب اصولی برای شاخص های کلیدی امکان دریافت بازخورد مناسب و رصد عملکردها را خواهد داشت.

گروه Abredeen استفاده از شاخص های کلیدی عملکرد را در بیش از ۳۵۰ شرکت مورد بررسی قرار داد و دریافت که بهترین سازمان ها در این زمینه ، افزایش ۱۰ درصدی در تصمیم گیری به موقع ،  افزایش ۹درصدی در سودآوری و افزایش درآمد و ۹درصد در جذب مشتری و رضایت مشتریان را داشته اند.

سازمان ها برای طراحی یک چارچوب قوی شاخص های کلیدی عملکرد چه کاری می توانند انجام دهند؟ اساسا ، موثرترین شاخص های کلیدی عملکرد ارتباط مستقیم با اهداف استراتژیک سازمان دارند و کمک می کنند تا بتوان به مهم ترین سوالات کسب و کار پاسخ داد. برای ساخت یک چارچوب قوی و محکم برای KPIها که بتوان از آن برای تحلیل داده ها و رصد عملکردها بهره گرفت ، سه اصل باید مورد توجه قرار گیرد :

  • بینش قوی

سنجش عملکرد کسب و کارها با استفاده از شاخص های کلیدی عملکرد ، فرایندی پرهزینه و زمان بر است. از آنجایی که افراد و کسب و کارها همواره به سمت دانستن بیشتر تمایل دارند ،  باید دانست که چگونه از این بینش و دانش می توان برای تصمیم گیری بهره برد.

از آلبرت اینیشتین نقل شده است که ” هر چیزی که قابل شمارش باشد ، شمردنی نیست.” ، پس زمان طراحی داشبورد یا تعیین چارچوب برای KPIها باید این سوال مهم را از خود پرسید. چرا می خواهی بدانی؟ چقدر می خواهی بدانی؟ چه تفاوتی بین دانستن و ندانستن وجود دارد؟

اما در سوالی که مطرح می شود آن است که تعداد شاخص های کلیدی عملکرد پیشنهادی برای این چارچوب چندتاست؟ محققان علوم شناختی بر این باورند که انسان ها به طور معمول می توانند تنها بین پنج تا نه مطلب را به خاطر بسپارند و این در واقع عدد جادویی است. این بدین معناست که تعداد شاخص های کلیدی باید بین این دو عدد باشد.

  • قابلیت پاسخگویی به تغییرات

گرچه طراحی و پیاده سازی یک چارچوب برای شاخص های کلیدی عملکرد بسیار پیچیده است اما پیچیده تر از آن درک تغییرات و یکپارچه سازی آن در یک مدل کسب و کار است ؛ گرچه تغییر اجتناب ناپذیر است اما گاهی اوقات می تواند ناراحت کننده باشد. چقدر می توانیم از این بینش ها به طور موثر استفاده کنیم و به وسیله ی آنها در تصمیم گیری ها و عملیات تغییر ایجاد کنیم؟ چگونه شاخص های کلیدی عملکرد می توانند بخش فعال مدیریت روزانه ی یک سازمان باشند؟

مدیریت موفق تغییرات در قابلیت پاسخگویی نهفته است. به این معنا که انتظارات مشخصی از هر فرد برای دستیابی به اهداف داشته باشیم و به یافتن شکاف میان عملکرد واقعی و مورد انتظار کمک کنیم. علاوه بر این ، یک راه حل موثر آن است که مدیری پاسخگو انتخاب کنیم که به داده ها و ارزیابی عملکردها آشناست.

  • کیفیت داده ها

در نهایت KPIهای قابل اعتماد به داده های باکیفیت وابسته هستند. طبق تحقیقات منتشر شده در هاروارد بیزنس ریویو تنها ۳% داده های یک سازمان استانداردهای کیفی را دارا هستند. کیفیت داده ها به تصمیم گیرندگان کمک می کند تا به بینش های خلق شده از این داده ها اعتماد کنند و تصمیم های بهتری بگیرند. در حالی که بسیاری از پروژه های تحلیل داده در شناسایی کسانی که از این بینش ها استفاده می کنند موفق عمل کرده اند اما متاسفانه هدف این افراد با اهداف سازمان هم راستا نیست و از شفافیت لازم برخوردار نمی باشد. موسسه تحقیقاتی گارتنر طی پژوهشی اعلام کرده که ۸۰ درصد بینش های حاصل از تحلیل داده ها نتایج مورد نظر کسب و کارها را برآورده نمی کنند. یک راه حل موثر طراحی سوالات مناسب و ارائه ی یک چارچوب مستحکم KPI  به کمک سه اصلی که ذکر شد می باشد.

استاد مدیریت ، پیتر دراکر ، معتقد است : ” اگر نتوانید چیزی را اندازه گیری کنید ، نمی توانید آن را مدیریت کنید.” KPIها با ارائه ی دید مناسب ، بینش های دقیق در مورد عملکردها ارائه می دهند و همین خود باعث خلق ارزش برای کسب و کارها خواهد شد.