این روزها مدیران مالی تنها مسئولیت بایگانی اطلاعات و تهیه گزارشات را ندارند، بلکه از متخصصان حوزه مالی برای مشاوره استراتژیک در کسب و کار نیز استفاده میشود. چرا که کلیه فرایندهای سازمان به این حوزه ختم میشود و محدوده وسیعی از اطلاعات در اختیار آنها قرار دارد. برای استفاده درست از این اطلاعات باید ابزاری وجود داشته باشد که علاوه بر نمایش صحیح دیتا بتواند تحلیلهای مناسبی ارائه دهد و در تصمیمگیری های استراتژیک به مدیران ارشد کمک کند. هوش تجاری بهترین راهکار برای این موضوع است.
هوش تجاری در حوزه مالی، شامل جمع آوری، انجام فرایندها و تحلیل اطلاعات مالی از پایگاههای داده real-time میباشد. که این روش با کمک یک نرمافزار حرفهای موجب تصمیمگیری صحیح برای کسب و کار خواهد شد. زمان ارزشمند است و مدیران مالی این موضوع را بهتر از هر شخص دیگری در سازمان میدانند. با هوش تجاری، وقت شما صرف انتظار کشیدن برای گزارشات نخواهد شد چرا که کلیه اطلاعات و تحلیل های مورد نیازتان را در یک تصویر خواهید داشت.
موضوعات مهم در حوزه مالی:
- برنامهریزی و تحلیل مالی: اهمیت برنامهریزی نباید نادیده گرفته شود. ساختن سناریوهای ‘What-if’، پیش بینی روندهای آینده، تحلیل وضعیت کنونی و برنامهریزی هسته اصلی کار مالی است.
- مدیریت هزینهها: با تشویق تیمتان به جمعآوری و همکاری برای ایجاد دیتای real-time، تاخیر در مدیریت هزینهها را کاهش دهید.
- مدیریت درآمد و سودآوری: داشتن تصویری جامع از جریانهای درآمدی متفاوت باعث یکپارچگی دیتای مالی میشود. این امکان شما را در اخذ تصمیمات بر اساس دیتا و تمرکز روی سودآوری، توانمند میسازد.
- مدیریت جریان نقدینگی و ترازنامه: با داشتن یک ابزار برای پیش بینی به همراه کاهش ورود دیتا به صورت دستی، میتوان به راحتترین روش ممکن جریان نقدینگی و ترازنامه خود را مدیریت کنید.
نمونه ای از داشبورد سود و زیان:
نمونه ای از داشبورد هزینه:
با کمک هوش تجاری میتوانید گزارشات به روز را با تیم خود به اشتراک بگذارید. با این کار علاوه بر اینکه تاخیرات کاهش مییابد، با پیش بینی روندهای آینده همیشه یک قدم جلوتر خواهید بود.
نمونه ای از داشبورد عملکرد مالی:
در داشبوردهایی مثل این، میتوانید همیشه مهم ترین KPIهای مالی را تحت نظر داشته باشید. با این امکان به سرعت متوجه میشوید که ناهماهنگیها کجاست و به سرعت اقدام کنید. همچنین میتوانید برای موارد مهم، Alarmهای هوشمند طراحی کنید.
چرا هوش تجاری در حوزه مالی از اهمیت بالایی برخوردار است؟
هوش تجاری فرهنگ دیتا محور بودن را در کلیه سطوح سازمان پایهگذاری میکند. اگر استراتژیها و اقدامات عملیاتی با کمک یک ابزار مدرن داشبوردساز اتخاذ شود، رشد پیوسته سازمان تضمین خواهد شد.
دیتای مالی از دپارتمانها و جداول مختلف گردآوری میشود و چالش اصلی زمانی رخ میدهد که این دیتاها باید به صورت یکپارچه و جامع نقشه راه سازمان شود. هوش تجاری پشتیبان متخصصانی است که نیاز دارند این اطلاعات را جمعآوری، تحلیل و رصد کنند. بدین صورت سازمان چابک و متمرکز خواهد شد و در هر زمان دیتای صحیح در اختیار مدیران قرار میگیرد.
حرفهای بودن یک نرمافزار از این جهت اهمیت دارد که اگر ابزار به درستی انتخاب نشود، باعث افزایش کار دستی و بروز خطا میشود.
هوش تجاری در حوزه مالی قابلیتی را به شما ارائه میدهد که هیچ روش تحلیل دیتای دیگری آن را ندارد و آن هم پیش بینی آینده است. شما میتوانید بر اساس فرضیات تئوری رفتار دیتا را حدس بزنید، اما در ابزارهای هوش تجاری با یک drag-and-drop ساده اینکار میسر خواهد شد. با انتخاب دیتای گذشته و اکنون و انتخاب مدل، نرم افزار به صورت اتوماتیک نقشه راه را به شما نمایش خواهد داد.
مهمترین ویژگی هایی که هوش تجاری در حوزه مالی باید داشته باشد:
- پیش بینی:
این ویژگی برای برنامه ریزی بودجه، یک ضرورت است. پیش بینی مالی به شما کمک میکند که منابع خود را در جای مناسب صرف کنید.
- گزارشات و تحلیل ها
در یک ابزار هوش تجاری حرفهای، میتوانید به راحتی انحراف ها را رصد کنید. این ویژگی هوش تجاری باعث میشود روندها، الگوها و شاخصها را به راحتی شناسایی کنید و ببینید نقاط حساس به چه صورت عمل میکنند.
- تصویرسازی
اینکه بتوانید وضعیت مالی سازمان خود را در یک نگاه ببینید از اهمیت بالایی برخوردار است. هوش تجاری به نحوی طراحی شده است که دیتا را از طریق ویژوال ها به اطلاعات کاربردی تبدیل میکند. به وسیله هوش تجاری میتوانید داشبوردهای تحت وب بسازید که به صورت real-time اطلاعات حیاتی کسب و کار خود را مشاهده کنید.
- مدیریت دیتا
هوش تجاری میتواند دیتای ساختار نیافته را استخراج و دستکاری کند و به اطلاعات معنا دار تبدیل نماید.
مزایای هوش تجاری در حوزه مالی
- تحلیلهای مالی پیش بینی کننده:
این امکان بینش ارزشمندی به مدیر مالی در خصوص مشتری، محصولات و کارمندان میدهد تا از این طریق بتوانند برای درآمد بهتر سیاستگذاری کنند. به عنوان مثال، شناسایی مشخصات پرسودترین مشتریان. هوش تجاری به مدیر مالی نمایش میدهد که این مشتریان از کجا هستند، چه محصولی را میخرند و سایر نمودارهایی که کمک میکند پردرآمدترین مشتریان را هدف بگیرد. همچنین با استفاده از این ابزار متوجه خواهند شد در چه قسمتهایی باید سرمایهگذاری کنند. به این صورت هوش تجاری به مدیر مالی کمک میکند که منابعش را به درستی تخصیص دهد.
استفاده از قابلیت پیش بینی real-time بر اساس نقطه فروش و متریکهای مشابه، نوسانات در تقاضای محصولات را مشخص میکند. به عنوان مثال، یک شرکت میتواند از این ابزار استفاده کند تا از موجودی انبارها و فروشگاههایش اطمینان یابد. این افزایش بهرهروی باعث میشود از حمل و نقل غیر ضروری جلوگیری شود و به حمل و نقلهای ضروری سرعت میبخشد.
دپارتمان مالی میتواند از هوش تجاری برای کنترل مسائل کارمندان استفاده کند. از آنجاییکه آموزش نیروی جدید برای شرکتها هزینه بر است، با استفاده از BI میتوان با نگهداری کارمندان در این هزنه صرفه جویی نمود. از طریق تحلیل رفتار کارمندان کنونی و روند افرادی که سازمان را ترک کردهاند، میتوان ریسکهای پیش رو را شناسایی کرد و اقدام پیشگیرانه انجام داد.
- داشبورد و ویژوالهای مالی
داشبوردها در یک نگاه، دید جامعی از وضعیت سلامت شرکت را ارائه میدهند. با جمعآوری ویژوالهای پر اهمیت که نمایشگر دیتا هستند، متخصصان مالی میتوانند روندهای پنهان و فرصت های از دست رفته را شناسایی کنند.
یکی از قابلیت های مهم در داشبوردها Drill-down است که با کلیلک روی قسمتی از نمودار میتوان جزئیات آن را مشاهده کرد. برای مثال، یک شرکت تولیدکننده نوشابه با drill down کردن در ناحیهای که فروش آن کاهش یافته، متوجه میشود که افت شدید به علت حضور رقیب جدید در آن منطقه است که نوشابههای با طعم میوه تولید میکند. با شناسایی سریع افت شدید فروش، این شرکت میتواند به سرعت در این راستا اقدام کند.
- شاخصهای کلیدی عملکرد مالی
KPIها ابزاری حیاتی برای احیای وضعیت مالی شرکت هستند. این متریکها نشان میدهند که آیا شرکت به اهدافش خواهد رسید؟ به عنوان مثال یک شرکت تولیدکننده آبنبات متوجه شد که در گذر زمان درآمدش به صورت مستقیم با یکی از شاخصهای رضایت مشتری (شاخص خالص ترویج کنندگان) در ارتباط است، که نشاندهنده این است که مشتری این شرکت یا این محصول را به دیگران توصیه میکند.
این KPIها، شامل متریکهای ابتدایی مثل سود خالص و شاخصهای پیشرفته مثل چرخه تبدیل نقدی که نشاندهنده این است که چقدر طول میکشد تا منابع سازمان به درآمد برسند. شاخصهایی دیگری مثل حاشیه سود عملیاتی با اندازهگیری هزینههای عملیاتی در مقابل درآمد عملیاتی، بهرهوری کسب و کار را اندازه میگیرد.
- ارزیابی ریسکهای مالی
با افزایش سرعت و حجم تراکنشهای مالی، ریسکهای این حوزه نیز توسعه یافته اند. با افزایش این ریسکها، توانایی یک سازمان برای پاسخگویی سریع باید به مدیریت دیتا و ابزارهای هوش تجاری اتکا کند. وقتی یک فرصت سرمایهگذاری جدید مطرح میشود، ارزیابی ریسک میتواند برای پذیرفتن یا رد کردن این فرصت، تصمیمگیری کند. علاوه بر این، فشارهایی که از سمت دستگاههای نظارتی وارد میشود، شرکتها را وادار میکند تا اطلاعات خود را مکررا برای بازبینی ارائه دهند.
هوش تجاری برای رصد سریع عملکرد مالی لازم است و ابزارهای real time تصویری جامع و به روز از ریسکهای اعتباری و ریسک های بازار ارائه میدهند.
- استانداردسازی زیرساخت دیتا
شرکتهایی که با منابع اطلاعاتی متفاوتی کار میکنند، اگر دیتای خود را قبل از پیادهسازی BI استاندارد نکنند، با افت شدیدی در بهرهوری مواجه خواهند شد. ابزار مناسب باید بتواند انواع دیتا از منابع متفاوت را در یک انبار داده یکپارچه کند. استانداردسازی دیتا باعث میشود گزارشات مالی بهرهوری بیشتری داشته باشند، چرا که در این حالت دیتا از منابع مختلف گردآوری نمیشود و از مغایرت دیتا جلوگیری میکند.
استاندارسازی دیتا موجب میشود مدیران از دیتای دقیق استفاده کنند و اطلاعات ناصحیح و قدیمی حذف شود.
آینده سازمان را با هوش تجاری در حوزه مالی پیش بینی کنید:
نظرات کاربران